هميشه با خودم فكر ميكردم اين دغدغه چه غول ترسناكي است كه ذهن همهي نوجوانها را به خودش مشغول كرده؟ چرا همهي نوجوانهاي دوچرخهاي و غيردوچرخهاي از آن حرف ميزنند؟ اصلاً دغدغه چيست؟
اين سؤالها در ذهنم چرخيد و چرخيد تا اينكه خودم 12ساله شدم. كمكم فهميدم دغدغه همان فكر و خيال و مشغلهي ذهني است كه گاهي بدجوري ذهن آدم را درگير ميكند. دو سال بعد خودم براي اولين بار از اين كلمه استفاده كردم. همان سالي كه خودم هم مانند تو 14ساله شدم و برايت نوشتم: «...اما اين بار هردو يك دغدغه داريم؛ موفقتر ازهميشه بودن...»
بعدتر فهميدم دغدغه گاهي چيزي فراتر از فكر و خيالات و مشغلهي ذهني است. فهميدم وقتي كه كلمهي «دغدغه» برايم نامفهوم بود، هنوز نوجوان نشده بودم و از همه مهمتر اينكه فهميدم فهميدن معناي دغدغه هم براي من يك دغدغه شده بود!
صبا نوزاد، 15ساله خبرنگار افتخاري از رشت
عكس: نوشين صرافها، خبرنگار جوان از تهران
نظر شما